حديث از امام صادق
امام صادق عليه السلام از پدران خود نقل كرد كه: پس از آنكه اميرمؤمنان فاطمه را در ميان قبر نهاد و قبر را پوشانيد مقداري آب بر روي قبر پاشيد و سپس در كنار قبر گريان و نالان نشست تا اينكه عمويش عباس آمد و دست علي را گرفت و او را به خانه اش برد .
و ما آرزومندان زيارت قبر آن مظلومه شهيده سوگمندانه عرض مي كنيم: اي دخت رسالت، و اي همسر ولايت و اي كوثر امامت و اي مادر ايمان و حقيقت، نخلهاي خاك آلود فدك هنوز از ستمي كه بر تو روا داشتند مي گريند . زندگي تو گواه مظلوميت همه دودمان هابيل است، همچنانكه وجود تو گواه قدس و عظمت خدا بود .
تازيانه اي كه بر پيكر نازنين تو فرو كوفتند تبري بود كه بندگان بت به انتقام نابودي اصنام بر پيكر توحيد ابراهيم فرود آوردند . همواره شرمسار باد دستي كه بر گونه خداگون تو سيلي زد، دريغا، دل اگر در غم تو پاره شود شگفت نيست; چراكه شكستن پهلوي تو عظيم تر از شكستن ديوار كعبه بود .
چون قامت استوار تو را به ستم خاك نشاندند، دين از پاي افتاد و چون تو را كشتند، انسانيت بي مادر شد و علي تنها ماند و بشريت در گرداب فاجعه افتاد .