تلخند
23 مرداد 1391 توسط دانشی
مردی نان به دست از جلوی مردی میگذشت که آه وناله میکرد پرسید چه شده جواب داد چند روز است که غذایی نخوردم
مرد نشست وشروع به گریه کرد فقیر پرسید که برای چه گریه میکنی جواب داد من با تو همدردی میکنم
فقیر گفت اگر چند لقمه از آن نان را به من بدهی هم من سیر میشوم وهم تو به کار خودت میرسی
مرد جواب داد نه جانم اگر بخوای من تا شب برات گریه میکنم اما نان به تونمی دهم
!!!!!!!!!آی مردم نکنه برخورد ما با امام حسین اینگونه باشه !!!!!!!؟؟؟؟
به امام حسین بگوییم اقا من تا شب بر مصائب تو گریه میکنم. تا صبح پای دیگ آش می ایستم …. در همه ی هیئت ها شرکت میکنم اما خواهشا کاری
برکارهای ما نداشته باش.کاری به جوون من نداشته باش جوان است ومی خواهد آزاد باشد .کاری بر لقمه های ما پول خمس نداده ما و…..نداشته
باش